به وقت تو

وضعیت
موضوع بسته شده است.

M.Bigloyi

گالری چرم ریما
عضو کادر مدیریت
مدیر کل
عضویت
3/10/15
ارسال ها
382
Credits
63
ریال
0ریال
ما مسکّن های موقت بودیم، مرهم‌های چندروزه که بعد از شنیدنِ درد و دلامون، از کنارِ زخم‌های هم گذشتیم و فراموش کردیم که یک شب‌هایی همدیگه رو با غم‌هامون بغل کرده بودیم تا قوی بمونیم، نشکنیم، خشک نشیم...

ما باهم به دردهامون خندیده بودیم و آخرِ خنده‌هامون سکوت کرده بودیم!

دیوونگی لابد همین بوده، که ندونیم بینِ دست‌هامون چقدر فاصله ست اما دل‌هامون چفتِ هم باشه و ریتمِ خنده هامون مثل هم!

زود فراموش شدیم ولی رفیق، اونقدر که حالا وقتی حال همو می‌پرسیم واسمون مهم نیست کِی جواب...




موضوع حذف شده است
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

بالا