چرا و چگونه کتاب بخوانیم؟ (نکات بسیار کاربردی)

  • شروع کننده موضوع rahele
  • تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است.

rahele

راحله سادات
مدیر کل
مربی دوره
عضویت
3/10/15
ارسال ها
120
Credits
37
ریال
0ریال
راهنمای کلاسیک امروز ما به شما یاد می دهد که چطور سریع تر، عمیق تر و موثرتر از همیشه کتاب بخوانید. این راهنما توسط متفکران و فیلسوفانی مثل آدلر (Adler) و ون دورن (van Doren) تایید شده است. اگر شما هم یکی از موارد زیر هستید مطلب امروز ما کاملا برایتان ایده آل و مناسب است:

  • اگر سرعت خواندنتان خیلی کند است یا در خواندن کتاب مشکل دارید
  • اگر سرتان شلوغ است و دلتان می خواهد از کتاب خواندنتان نهایت استفاده را ببرید
  • اگر فکر می کنید که کتاب خوان خوبی هستید

دکتر سئوس جمله ای دارد که می گوید: “هر چه بیشتر بخوانید چیزهای بیشتری یاد می گیرید و هر چه بیشتر یاد بگیرید عملکرد بهتری خواهید داشت”.

به احتمال زیاد الان پیش خودتان فکر می کنید: “من تمام زندگی ام در حال خواندن بوده ام. من بلدم که چطور باید کتاب بخوانم.” خب، واقعیت این است که این فکر شما تا حد زیادی درست است. وقتی می توانید این مطلب را بخوانید پس بدیهی است که می توانید بخوانید. حتی ممکن است بتوانید خیلی سریع بخوانید؛ اما خب این مورد درباره همه صدق نمی کند و احتمال اینکه شما هم جزو این دسته باشید کم است.

حتما بخوانید:
متاسفانه درست مثل ۹۰% افراد که فکر می کنند مهارت خواندنشان بالاتر از حد متوسط است، شما هم ممکن است از خطاهایی که در این زمینه دارید غافل باشید. نکته دیگر این است حتی اگر بدانید که هنوز جای پیشرفت دارید ممکن است هیچ تصوری از اینکه دقیقا باید چطور شروع کنید نداشته باشید.

چطور کتاب بخوانیم؟


کتاب خواندن معمولا به سه دلیل انجام می شود:

  • سرگرمی: برای استراحت، شنیدن یک داستان یا فقط برای گذران وقت
  • اطلاعات: برای بدست آوردن حقایق و آشنایی بیشتر با جهان
  • درک: برای گسترش بینش و دیدن جهان از زوایای متفاوت

از بین این سه مورد، کتاب خواندن برای افزایش درک و فهم از جهان پیرامون از همه سخت تر است و تمرکز راهنمای ما هم روی این مورد است. چرا؟ چون اصولا شناخت کار سختیست. این شناخت با خواندن کتاب هایی که فراتر از ما هستند شروع می شود. سپس این کتاب ها ما را به سمت آگاهی از حقایق جدید و گاه ناراحت کننده سوق می دهند و در نهایت با اتخاذ یک دیدگاه کاملا جدید کارمان به پایان می رسد.

برای اینکه فاصله خودتان با نویسنده کتاب را به حداقل برسانید اول از همه باید به چهار سوال زیر با اطمینان پاسخ بدهید:

  1. موضوع کلی این کتاب چیست؟
  2. جزئیات کتاب در مورد چیست و چطور گفته می شود؟
  3. آیا این کتاب به طور کلی یا جزئی درست و صحیح است؟
  4. آیا مطالب این کتاب برای من مهمند؟

چطور می توانیم به این سوالات جواب بدهیم؟ حقیقت این است که خیلی از ما فکر می کنیم کتاب خواندن عملی منفعل است؛ اما راز خواندن خوب و موثر این است که کتاب خواندن را یک تعامل دو طرف بدانیم. کار نویسنده پرت کردن نظریاتش به سمت شما و هدف شما گرفتن آنهاست. در واقع موفقیت یک کتاب بستگی به نقش شما دارد.

حتما بخوانید:
هر چه خواندن شما پویاتر و موثرتر باشد توانایی کتاب خواندنتان بهتر می شود. و هر چه این توانایی بهتر شود شما هم بهتر می توانید به سوالات بالا پاسخ بدهید و هر چه بهتر به این سوالات جواب بدهید احتمال اینکه دیدگاه جدیدتر و شگرف تری به دنیا پیدا کنید نیز بیشتر می شود.

چهار سطح خواندن


حالا سوال اینجاست که چطور خواندنمان را بهتر کنیم؟ خواندن پویا و فعال به معنای تسلط بر ۴ سطح از توانایی خواندن است. این چهار سطح عبارتند از:

  1. خواندن مقدماتی: تبدیل نمادها به اطلاعات.
  2. خواندن بررسی وار: گرفتن بیشترین نتیجه از خواندن یک کتاب در یک زمان معین
  3. خواندن تحلیلی: خواندن جامع و کامل برای درک مفاهیم
  4. خواندن تلفیقی: کاوش یک موضوع از طریق خواندن مختصر و گسترده متن

حالا بیایید با هم درباره ۳ نکته کلی مربوط به خواندن پویا و فعال صحبت کنیم و سپس هر کدام از این سطوح را به نوبه خود بررسی کنیم.

نکات کلی درباره کتاب خواندن


اولین نکته خواندن فعال نکته بسیار مهمیست که ما قبلا هم به آن اشاره کردیم و در پایان باز هم به همین نکته بر می گردیم. همیشه موقع کتاب خواندن به این عمل به چشم یک مکالمه با نویسنده کتاب نگاه کنید. به هر کتابی با ذهن باز نزدیک شوید و یادتان باشد که کتاب ها ناقص ترین چیزهای موجود در جهانند.

تصاویر فقط برای اعضا در دسترس میباشد.لطفا عضو شوید و یا وارد حساب کاربری خود شوید


تصور نکنید چیزهایی که می خوانید حقایق غیر قابل تغییر و انعطاف ناپذیر هستند. درباره هر چیزی سوال کنید و آن را به چالش بکشید ولی قبل از هر انتقادی حتما مطمئن شوید که مطلب را به خوبی درک کرده اید. خواندن فعال درست مثل شنیدن فعال است. اگر نتوانید موقعیتی که نویسنده به تصویر کشیده را به خوبی درک کنید نمی توانید مفهومی که باید بگیرید را متوجه شوید.

حتما بخوانید:
دومین نکته برای خواندن فعال این است که هر چیزی را می خوانید تحت تسلط خودتان در بیاورید. برای این کار لازم است که موارد زیر را انجام بدهید:

  • هایلایت کردن: خط کشیدن، دایره کشیدن، ستاره زدن روی قسمت های مهم
  • لینک زدن: پیوند دادن بحث های موجود در متن و مراجعه به بخش ها و صفحات دیگر
  • سنتز کردن: نوشتن نکات مهم در حاشیه ها، بالا و پایین صفحات و ابتدا و انتهای تصاویر

اگر کتابی که می خوانید را کاملا به تسلط خودتان در بیاورید تمرکزتان افزایش پیدا می کند و نیروهای تعامل فعال از طریق کلمات فعال شوند.

نکته آخر در خصوص کتاب خواندن فعال تنظیم مناسب محیط برای خواندن است. حتما باید محل مطالعه تان مرتب و به اندازه کافی روشن باشد تا بتوانید تمرکز کنید. موقع کتاب خواندن طوری رفتار کنید که انگار ذهنتان قرار است تغییر کند؛ بنابراین به هر جلسه کتاب خوانی اهمیت ویژه ای بدهید.

حتما بخوانید:
با در نظر داشتن این نکات، حالا وقت آن است که چهار سطح خواندن که قبلا به آنها اشاره کردیم را با هم مرور کنیم.

۱-خواندن مقدماتی


خواندن مقدماتی مهارت تبدیل نمادها به اطلاعات است. اگر می توانید از صفحه اول تا آخر یک کتاب را بخوانید ( یا اگر در حال خواندن این متن هستید) یعنی شما از مهارت خواندن در سطح مقدماتی برخوردارید. ولی یکی از پیشرفت های اساسی که می توانید در این سطح از خواندن کسب کنید، داشتن سرعت مناسب است.

بیشتر دوره های تند خوانی روی دو ترفند متمرکزند:

  1. کاهش خیره گی ها: تعداد پرش های چشمی شما
  2. کاهش رگرسیون: زمانی که صرف دوباره خوانی متن می کنید

راه حل هر دو مشکل ساده است. همین طور که مدادتان را پایین صفحه کتاب نگه داشته اید سعی کنید کمی سریع تر از حالت عادی مطالعه کنید. فقط با چشمتان بخوانید و جلو بروید. این تمرین به شما کمک می کند تا عادت های بدی مثل بلند بلند خواندن را کنار بگذارید و سرعت خواندنتان را صد در صد افزایش بدهید.

اما مهم ترین نکته سرعت شما نیست؛ بلکه مناسب بودن این سرعت است. آدلر و دورن در این رابطه به ما می گویند: “هیچ کتابی نباید را آهسته تر از چیزی که باید، بخوانید و در عین حال هیچ کتابی را هم نباید سریع تر و تند از اینکه کاملا آن را بفهمید مطالعه کنید”.

حتما بخوانید:
دیدگاه اصلی این است که همه کتابها به یک نحو و یک شکل نوشته نمی شوند؛ مثلا ممکن است بتوانید یک کتاب ۳۰۰ صفحه ای را در عرض یک ساعت بخوانید ولی برای خواندن یک کتاب دیگر با همین تعداد صفحات چند روز یا حتی چند هفته زمان لازم باشد. درک اینکه چه زمانی باید سرعت خواندنتان را برای فهم بیشتر کتاب کاهش بدهید و چه زمانی باید سریع تر مطالعه کنید بسیار ضروری است.

یادگیری، مشاهده و تنظیم روش خواندن بسیار مهم است. چرا؟ راز این کار را ادامه توضیح می دهیم.

۲-خواندن بررسی وار


وقتی شما شروع به بررسی یک کتاب می کنید در واقع آن را برانداز می کنید تا بتوانید در یک مدت معین بیشترین نتیجه را از محتوای کتاب بگیرید. قبل از خواندن هر کتابی شما باید آن را بررسی و بازرسی کنید. می پرسید چرا؟ این کار از دو روش به شما کمک می کند:

  1. شما را با چارچوب کلی کتاب آشنا می کند
  2. به شما می گوید که چرا و چگونه این کتاب را باید بخوانید

اگر عمیق تر نگاه کنید مورد اول باعث افزایش سرعت خواندن شما می شود. مورد دوم هم باعث می شود وقتتان را صرف خواندن کتابی کنید که بدردتان می خورد. هر دوی این موارد در کنار هم باعث می شوند دیدگاه و بینش بهتری نسبت به کتاب هایی که واقعا سزاوار توجه شما هستند پیدا کنید.

خب، حالا این سوال پیش می آید که خواندن بررسی وار چطور بدست می آید؟ این نوع کتاب خواندن در واقع دارای دو بخش است:

بخش اول: اسکیم کردن (SKIMMING) سیستماتیک


مدت زمان لازم: ۱۰ دقیقه

برای اینکه یک کتاب را به خوبی بررسی کنید باید در وهله اول از خودتان بپرسید: این کتاب چه نوع کتابیست؟ موضوع آن چیست؟ چارچوب کلی آن چیست؟ آیا ارزش خواندن دارد؟

برای شروع اسکمینگ سیستماتیک (systematic skimming) ابتدا موارد زیر را بررسی کنید:

  • عنوان: عنوان و اسم کتاب را با صدای بلند بخوانید. این عنوان به شما چه می گوید و چه مفهومی می رساند؟
  • محتوا: نویسنده کتاب چطور به اثرش ساختار داده است؟ محتوای کتاب چطور جریان پیدا می کند و فصل ها و قسمت های مهم کتاب کدامند؟
  • فهرست: در فهرست کتاب بیشتر به چه عباراتی ارجاع داده می شود؟ آیا این فهرست برای شما جالب است؟
  • معرفی ناشر: از نظر ناشر کتاب چرا این کتاب مهم است؟ ناشر کتاب چطور این کتاب را به چاپ رسانده؟
  • مقدمه نویسنده: مقدمه نویسنده را بخوانید و ببینید نویسنده در آن به چه چیزی اشاره کرده است و از شما می خواهد این کتاب را چطور بخوانید؟

در این مرحله سعی کنید از تفسیر و بررسی خودداری کنید چون روی نتیجه گیری های شما اثر می گذارد. در مرحله بعد شما باید صفحات را ورق بزنید. در این مرحله باید:

  • عناوین اصلی، عناوین فرعی، شکل ها و جداول را بخوانید.
  • یکی دو پاراگراف یا گاهی چند صفحه از کتاب را بخوانید اما یادتان باشد که بیشتر از این جلو نروید.
  • به فصل های مهم و محوری کتاب نگاهی کلی بیندازید؛ مخصوصا به بخش های آغازین و خلاصه کتاب.
  • دو یا سه صفحه آخر را در قسمت اصلی کتاب بخوانید.

بعد از آن باید کتاب را طبقه بندی کنید. اگر بتوانید با مداد به صورت خلاصه وار این مطالب را یادداشت کنید که خیلی بهتر است. منظور از طبقه بندی کتاب این است که بفهمید:

  • داستانی یا غیر داستانی است؟
  • زبان آن نثر، شعر، نمایش نامه و یا اشکال دیگر است؟
  • تاریخی، علمی و یا فلسفی است؟
  • تئوری یا عملی است؟

حداکثر چند جمله درباره این موارد بنویسید و مشخص کنید که کتاب در کدام دسته قرار دارد. با این کار تا حد زیادی متوجه می شوید کتابی که قرار است بخوانید چیست و چطور باید آن را مطالعه کنید. این اطلاعات بسیار مفید هستند چون به شما در آخرین مرحله از خواندن بررسی وار کمک می کنند تصمیم بگیرید باید کتاب را بخوانید یا نه.

تصور کنید کل عمر شما ۷۰۰ هزار ساعت (۸۰ سال) است. حالا از خودتان بپرسید آیا می خواهید بخشی از این ساعات را به خواندن این کتاب اختصاص بدهید؟ آیا ارزشش را دارد؟ آیا این کتاب دنیای شما را زیر و رو می کند؟ آیا پولی که صرف خرید این کتاب می کنید واقعا می صرفد؟ اگر این طور نیست بهتر است سراغ خواندن کتاب دیگری بروید.

حتما بخوانید:
می بینید که چطور یک نگاه کلی به کتاب می تواند اطلاعات بسیار خوبی به شما بدهد و پرسیدن چند سوال ساده و جواب دادن به آنها شما را چطور از سردرگمی نجات می دهد؟ اگر تصمیم دارید که همین روزها خواندن یک کتاب را شروع کنید حتما قبل از هر کاری آن را کاملا بررسی کنید. حالا وقتش است که سراغ مرحله بعدی برویم.

بخش دوم: خواندن سطحی و سرسری


زمان مورد نیاز برای این نوع خواندن بستگی به خود کتاب دارد اما معمولا سرعت آن از حد راحت و معمولی بیشتر است. خواندن اجمالی به این سوال جواب می دهد که موضوع کلی این کتاب و تصویری که از آن به ذهن می رسد چیست؟ مطالعه سطحی و اجمالی کتاب به این معنیست که شما کل کتاب را راحت و بدون وقفه بخوانید.

موقع خواندن کتاب به این شکل می توانید یادداشت برداری کنید و مطالب کتاب را تحت تسلط خودتان دربیاورید؛ اما چیزی را جستجو نکنید و اگر جایی را نفهمیدید از آن عبور کنید. چرا؟ اول اینکه همینطور که جلو می روید احتمالا جواب سوالاتتان را پیدا می کنید. در ثانی، نکته مهم در اینجا دست یافتن به یک دیدگاه کلی بدون غرق شدن در مطلب است. آدلر و دورن در این مورد خاطر نشان می کنند که “حتی اگر هیچ وقت دوباره به عقب برنگردید و کتاب را از اول نخوانید، فهمیدن نصف یک کتاب سخت و دشوار خیلی بهتر از نفهمیدن کل آن است.”

حتما بخوانید:
اگر بعد از گذشتن زمان لازم متوجه شدید که این کتاب واقعا ارزش خواندن دارد وقت آن می شود که وارد مرحله بعدی شوید…

۳-خواندن تحلیلی


خواندن تحلیلی هنر مطالعه کامل و جامع و درک کامل مطالب یک کتاب است. هدف از خواندن تحلیلی این است که فاصله بین خودتان و نویسنده را از بین ببرید. در پایان این مرحله شما باید بتوانید بگویید نویسنده در کتاب چه گفته است، منظور او از بیان این مطالب چیست و چرا آنها را عنوان کرده است؟ علاوه بر این باید بتوانید موضع خودتان در مورد کتاب را روشن کنید و برای هر نوع نقد و انتقادی دلایل واضحی داشته باشید.

سه بخشی که در ادامه به آنها اشاره می کنیم یک چک لیست دقیق و ایده آل ارائه می دهد. ممکن است پیش خودتان فکر کنید که خیلی از این چیزها را خودتان بلد هستید و به خوبی انجام می دهید. هدف ما این است که این جزئیات را کاملا توضیح بدهیم. به این ترتیب شما می توانید مهارت مختلف مرتبط با کتاب خواندن را از هم جدا کنید تا مؤلفه های آن را ببینید، روی آنها تمرین کنید و مسلط شوید.

حتما بخوانید:
سعی کنید که خودتان را به چالش بکشید. دفعه بعد که کتابی را برای خواندن انتخاب می کنید مراحل مختلفی که در زیر گفته می شود را تمرین کنید ( به خصوص جاهایی که در آن مشکل دارید). این کار شما را به یک خواننده بهتر، سریعتر و باهوش تر تبدیل می کند.

قسمت اول: به طور کلی کتاب درباره چه موضوعیست؟

  1. کتاب را طبقه بندی کنید
  2. مختصری آن را ارزیابی و سبک و سنگین کنید
  3. بخش های مختلف آن را شناسایی و سازماندهی کنید
  4. مشکلات و مسائلی که نویسنده در تلاش برای رفع آنهاست را شناسایی کنید

حالا که یک بار کل کتاب را خوانده اید، اولین قدم در مرحله خواندن تحلیلی، تجدید نظر و بسط دادن یادداشت هاییست که در مرحله خواندن بررسی وار تهیه کرده اید.

اول از همه ببینید که آیا هنوز هم با طبقه بندی قبلی تان موافق هستید یا نه. این کار ممکن است کمی افراطی بنظر برسد اما به هر حال به ادامه مراحل کتاب خواندنتان کمک می کند.

دوم اینکه باید یادداشت هایتان را بررسی کنید. از خودتان بپرسید موضوع یا نکته اصلی کتاب چیست؟ نویسنده کتاب تلاش می کند تا به چه چیزی دست پیدا کند؟ این کار را تا حد ممکن کوتاه، دقیق و جامع انجام بدهید ( در حد چند جمله تا یک پاراگراف).

حتما بخوانید:
در مرحله بعد باید ساختار سطح قبلی تان را مجددا بازبینی کنید و آن را گسترش بدهید. قسمت های اصلی کتاب را مشخص کنید. اگر جایی از کتاب را هایلایت کرده اید آن را بسط بدهید. این قسمت ها را به شاخه های فرعی تقسیم کنید تا زمانی که کاملا در جریان همه مطالب کتاب قرار بگیرید.

در نهایت سعی کنید لیستی از سوالاتی که نویسنده در تلاش است به آنها پاسخ بدهد تهیه کنید. دقت کنید که سوالات اصلی چیست؟ سوالات فرعی چیست؟ کدام یک از این سوالات اولیه و کدامشان ثانویه است؟ این کار را فقط در ذهنتان انجام ندهید؛ بلکه روی برگه هم آنها را پیاده کنید.

قسمت دوم: چه مطالبی در کتاب گفته شده و این مطالب چطور بیان شده اند؟

  1. تمام کلمات کلیدی را مشخص کنید و سعی کنید بفهمید که نویسنده از طریق آنها چه معانی خاصی را می خواهد برساند.
  2. جملات کلیدی و مهم نویسنده را مشخص کنید.
  3. استدلال های نویسنده را از توالی جمله ها پیدا کنید.
  4. با خودتان فکر کنید که مشکل و مساله مد نظر نویسنده چه بوده و آیا توانسته آن را حل کند یا نه؟

تصاویر فقط برای اعضا در دسترس میباشد.لطفا عضو شوید و یا وارد حساب کاربری خود شوید


قسمت سوم: آیا کتاب در کل و در بخش های مختلفش درست و صحیح است؟

الف: موضع منصفانه ای اتخاذ کنید


  1. قبل از اینکه موافق، مخالف و یا ممتنع با نظر نویسنده باشید کاملا مطلب را بفهمید و درک کنید.
  2. حتی اگر با نظر نویسنده مخالف هم هستید سعی کنید ذهن بازی داشته باشید.
  3. انتقادهایتان را به شکل خاص و واضح مطرح کنید.

قاعده کلی برای انتقاد کردن این است که همیشه به کتاب به شکل یک جلسه حل مساله سازنده با یک دوست نگاه کنید. قبل از انتقاد کردن ذهنتان را کاملا باز کنید و با نیت خیر خواهانه جلو بروید. سعی کنید خودتان را جای نویسنده بگذارید تا بتوانید موقعیت او را موقع نوشتن کاملا بفهمید.

یادتان باشد که هم شما و هم نویسنده کتاب معمولا به یک اندازه کنجکاو و دنبال پیدا کردن حقیقت هستید. روی پیدا کردن حقیقت تمرکز کنید نه روی اینکه نویسنده چه اشتباهاتی کرده است. این کار به شما کمک می کند تا از کتاب خواندنتان لذت بیشتری ببرید.

حتما بخوانید:
اگر جایی مخالف نظر نویسنده بودید احساساتتان را ارزیابی کنید. یادتان باشد اینکه شما استدلال های نویسنده را دوست ندارید لزوما دلیل این نمی شود که این استدلال ها اشتباه باشند. نگاه منعطفانه ای داشته باشید و در جبهه گیری هایتان منصفانه عمل کنید. از طرف دیگر یادتان باشد که این فرصت خوبی برای این است که متوجه شوید شاید این شما هستید که اشتباه می کنید یا دانش کمی در مورد این موضوع دارید.

در ادامه به بهترین راه برای منطقی و صادقانه بودن اشاره می کنیم.

ب: انتقاداتتان را به طور مشخص و خاص بیان کنید


در حین کتاب خواندن استدلال های نویسنده در یکی از حالت های زیر قرار می گیرد:

  • ناآگاهانه: نویسنده چیز مهمی در این خصوص نمی داند.
  • نادرست: چیزی که نویسنده بیان می کند نادرست است.
  • غیر منطقی: استدلال نویسنده متناقض است یا از منطق خاصی پیروی نمی کند.
  • ناقص: یک یا چند نتیجه مهم حذف شده است.

ممکن است یک یا همه این موارد درست باشند اما فقط برای قسمت های خاصی از یک کتاب.

آدلر و دورن به ما یادآوری می کنند که: “کسی که ادعا می کند می داند در مورد یک موضوعی نظر و ایده ای دارد اما نمی تواند آن را بیان کند در واقع هیچ نظری ندارد.”

بنابراین موقع انتقاد کردن حتما باید مطمئن باشید که انتقاد شما چه کاربردی دارد، چه نوع کمی و کاستی مشاهده کرده اید و چطور می توانید استدلال های نویسنده را بهبود ببخشید و بازنویسی کنید. اگر نمی توانید این کارها را انجام بدهید باید به همان اندازه که به نویسنده انتقاد دارید منتقد خودتان هم باشید.

تصاویر فقط برای اعضا در دسترس میباشد.لطفا عضو شوید و یا وارد حساب کاربری خود شوید


علاوه بر این باید یادتان باشد تا زمانی که نتوانید حداقل یکی از سه بخش مهم مطالعه تحلیلی در یک اثر را شناسایی و سطح بندی کنید نمی توانید به شکل منطقی با نوشته های آن کتاب مخالفت کنید؛ حتی اگر آن ها را دوست نداشته باشید.

حالا همه چیز را کنار هم بگذارید


وقتی سه بخش مطالعه تحلیلی را با موفقیت پشت سر گذاشتید فاصله شما با نویسنده به طور چشمگیری کم می شود. تبریک می گوییم! شما با استفاده از قدرت ذهنتان کتابی را که فراتر از دانش و آگاهی تان بود فتح کردید و این واقعا تحسین برانگیز است. به خودتان افتخار کنید! شما از هم رده ای ها و همسالانتان جلو افتادید. شما خودتان را به ذهن و افکار نویسنده کتاب نزدیک کردید و جهان را از دریچه ای وسیع و بی انتها نگریستید.

اما حالا چه می شود؟ سوال چهارم و آخرین سوالی که مطالعه فعال باید به آن پاسخ بدهد چیست؟ برای اینکه یک قدم به عقب بروید و همه چیز را به هم متصل کنید باید از قدرت جدیدی که در کتاب خواندن پیدا کرده اید استفاده کنید تا نه فقط بخشی از دنیا شما، بلکه همه چیز را به آخرین سطح از مطالعه درست و اصولی تبدیل کنید.

۴-خواندن تلفیقی


خواندن تلفیقی یعنی هنر بررسی سوال یا موضوع با مطالعه‌ وسیع. منظور این نیست که حتما به نتیجه‌گیری برسید، بلکه باید طرح بسیار خوبی از مطالب به دست آورید. هدف این نوع مطالعه کشف کردن و توجه به نشانه‌ها، مناظر و مخاطرات است تا زمانی که اگر واقعاً در این سفر همراه شدید، مطلع‌ترین مسافر مسیر باشید.

مهم ‌ترین تغییری که ایجاد می‌شود، تغییر زاویه‌ دید متمرکز بر کتاب به زاویه‌ی دید متمرکز بر موضوع است. خواندن تحلیلی خود کتاب را هدف قرار می‌دهد درحالیکه خواندن تلفیقی کتاب را به عنوان ابزاری استفاده می‌کند تا بتواند به مبحثی گسترده‌تر بپردازد.

به همین دلیل است که بخش اول خواندن تلفیقی بیشتر از اینکه به سوالات «چگونه» بپردازد، «چه‌چیزی» را پاسخ می‌دهد.

بخش ۱: آماده شدن برای موفقیت تلفیقی


خواندن تلفیقی هم مثل هر پروژه‌ی خوب دیگری با برنامه‌ریزی مناسب آغاز می‌شود. فرآیند شش مرحله‌ای زیر به شما کمک خواهد کرد تا قدم اول را درست بردارید:

۱٫ حدود موضوعی را که مد نظر دارید مشخص کنید: سعی کنید تا حد امکان دقیق و مشخص آن را بیان کنید اما نگران نباشید، همانطور که پیش می‌روید موضوع را اصلاح خواهید کرد.

۲٫ به یاد داشته باشید که برای رسیدگی به موضوع به بیش از یک کتاب نیاز دارید: پر واضح به نظر می‌رسد اما چند نفر سراغ دارید (از جمله خودتان) که کتابی را بخوانند و آن را طوری پس بزنند که انگار تنها صاحب‌ نظر عینی موجود درباره‌ یک موضوع هستند؟

۳٫ فهرست بلند بالایی از کتاب‌ها تهیه کنید: از کتابخانه‌ها، مشاوران و کتابنامه‌های کتاب‌های دیگر کمک بگیرید. از سیناپتیکان (جلد ۱، جلد ۲) استفاده کنید تا مرجع‌های مضامین خاص را در کتاب‌های بزرگ جهان غرب شناسایی کنید (دقت کنید ما هم اینجا دقیقا همین کار را انجام داده‌ایم).

۴٫ به ‌شکلی نظام ‌مند همه‌ کتاب ‌هایی که در فهرست دارید را مرور کنید: قبل از آنکه شروع به سرسری خواندن هر کدام از کتاب‌های فهرست خود کنید این کار را باید انجام دهید چه برسد به اینکه بخواهید به صورت تحلیلی آنها را بخوانید. در روند انجام کارهایتان، هر منبع اضافی نیز پیدا کردید به فهرست بلندبالای خود اضافه کنید.

۵٫ موضوعی تحت بررسی را نهایی کنید: پرسش‌هایی که شما می‌خواهید پاسخ داده شود را فهرست‌وار بنویسید. این پرسش‌ها مرزهای شما را مشخص و اصطلاحات شما را تعریف می‌کند.

کتابنامه‌ خود را کوتاه کنید: تنها کتاب ‌هایی را در فهرست قرار دهید که درباره‌ی سوالاتی که پرسیده‌اید، حرف مهمی برای گفتن دارند.

تا این مرحله باید درک درست و مشخصی از موارد زیر داشته باشید:

  • موضوع مد نظر؛
  • زاویه‌ی ورود به موضوع؛
  • منابعی که حرف مهمی برای گفتن درباره‌ی موضوع دارند؛ و
  • آن منابع حدودا کدام وجه از سوال را پاسخ می‌دهند.

حالا که مأموریت خود را می‌دانید و فهرست کوتاه خود را در دست دارید، وقت آن است که شروع کنید…

بخش ۲: خواندن تلفیقی


خواندن تلفیقی چهارمین سطح از مطالعه است زیرا ترکیب ماهرانه‌ای از خواندن ابتدایی، اجمالی و تحلیلی را شامل می‌شود.

برای انجام این کار:

۱٫ مطالب مربوطه را پیدا کنید: همه‌ی کتاب‌های فهرست کوتاه خود را تحلیلی نخوانید. مقدار زمانی که در خواندن تلفیقی برای کتاب صرف می‌کنید به این بستگی دارد که چه مقدار از از کتاب و با چه کیفیتی به سوالات شما مربوط می‌شود؛

۲٫ حرف نویسندگان را با اصطلاحات خودتان مطابقت دهید: اصطلاحات هر نویسنده را «ترجمه» کنید تا همه اصطلاحات را به شکلی یکسان (با منظور خودتان) بیان کنید (این قسمت می‌تواند سخت‌ترین مرحله‌ی این فرآیند باشد)؛

۳٫ پرسش ‌ها را اصلاح و روشن و واضح بیان کنید: سوالات خود را اصلاح کنید و به ترتیبی بچینید که به واضح ‌ترین حالت ممکن موضوع را روشن کنند.

۴٫ مسائل را تعریف کنید: روش ‌های مختلفی که نویسندگان برای پاسخ دادن به هر سوال استفاده می‌کنند را ترسیم نمایید.

۵٫ بحث را تجزیه و تحلیل کنید: بحث و گفتگو را به ترتیبی بچینید که تا حد ممکن موضوع روشن شود.

به یاد داشته باشید که خواندن تلفیقی مثل ترسیم نقشه است. اگر بتوانید تا حد امکان آن را عینی نگه دارید، بهترین فرصت را برای مسیریابی و رسیدن به موضوع خود در آن پیدا خواهید کرد.

حتما بخوانید:
چرا کتاب بخوانیم؟


کتاب خواندن مزایای بی شماری دارد که برخی از آنها عبارتند از:

  1. کتاب خواندن توانایی های کلامی شما را افزایش می دهد
  2. کتاب خواندن تمرکز شما را افزایش می دهد
  3. کتاب خواندن شما را با هنرهای مختلف و لذت بردن از آنها آشنا می کند
  4. کتاب خواندن تخیل شما را بهبود می بخشد.
  5. کتاب خواندن دقت شما را بالا می برد.
  6. کتاب خواندن شما را به فردی جذاب و با اطلاعات تبدیل می کند.
  7. کتاب خواندن استرس را کاهش می دهد.
  8. کتاب خواندن حافظه شما را تقویت می کند.
  9. کتاب خواندن به شما در شناخت خلق و خوی خودتان کمک می کند.
  10. کتاب خواندن یک سرگرمی فوق العاده و سالم است.

نوشته اولین بار در . پدیدار شد.

موضوع حذف شده است
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

موضوعات مشابه


بالا